بهزاد چوپانکاره| از چند هفته مانده به نوروز، جنب و جوش خاصی در مردم پدید میآید. همه در فکر تهیه لباس نو به اینسوی و آنسوی میروند. همه خانهتکانی میکنند. ظروف مسین را به رویگر میدهند تا سفیدشان کند. جامهها را میشویند.
فرشها را میتکانند و در و پنجره و پله و دستگیرهها را تمیز میکنند و از تمام اثاث خانه گَرد میزدایند تا در شب عید و موقع تحویل، همه اتاقها و زوایای خانه پاک و پاکیزه باشد. گندم یا عدس در دیس و «دوری» خیس میکنند یا اسفرزه و ترتیزک و خاکشیر روی پارچه پهن میکنند و پشت کوزه میچسبانند تا برای شب عید سبز شود و در ایام نوروز خانه به سبزه آراسته باشد.
حاجیفیروز و «جیگیجیگی نهنه خانم» در کوچه و بازار راه میافتند، دنبک میزنند و تصنیف میخوانند.
مردم در شب چهارشنبهسوری آتش میافروزند و از روی شعلههای سرخرنگ میپرند و برای خود تندرستی و سرخرویی آرزو میکنند. یکی دو روز به عید مانده، سمنو میپزند و روز قبل از تحویل سال، به حمام میروند و سر و تن خود را خوب میشویند و به دست و پای خود حنا میبندند.
وقتی لحظه تحویل سال نزدیک شد، عدهای به مسجد میروند تا دعا بخوانند و از برکت آن دعا در تمام مدت سال از خطرات مصون، و غرق در نعمت گردند.
گروهی نیز در خانه نزد زن و فرزند خود میمانند، زیرا عقیده دارند که انسان در موقع تحویل نباید از خانه و خویشان خود دور باشد و الا تمام یا قسمت اعظم سال را به دوری از خانواده خود مبتلا خواهد شد.
چند لحظه قبل از تحویل سال، اندکی آرد خمیر میکنند و در گوشهای میگذارند تا وَر بیاید، بعد سماور را آتش میکنند و سفره هفتسین را میچینند و لباسهای نوی خود را میپوشند، اسفند در آتش میریزند، مشک و عنبر میسوزانند و در هر اتاق، چراغ یا شمعی میافروزند.
آنگاه سفره سفیدی در وسط اتاق پهن میکنند و دو عدد لاله یا دو چراغ یا دو شمع هم روشن میکنند و در وسط آن میگذارند. بین دو لاله یک جلد کلاما... مجید و یک آینه قرار میدهند، جلو آینه چند دانه گندم میپاشند و روی آینه هم یک تخم مرغ میگذارند تا در هنگام تحویل، تخم مرغ روی آینه بچرخد. یک ظرف عسل در گوشه سفره و یک عدد نان سنگک نیز در گوشه دیگر میگذارند.
سینی هفتسین را هم در وسط سفره در جای مناسبی میگذارند. در سینی هفتسین هفت چیز که نام آنها با «س» شروع شده باشد، میچینند، به این شرح: یک ظرف کوچک سمنو، یک عدد سکه، یک استکان سرکه، چند دانه سیر، چند دانه سنجد، قدری سماق، یک عدد سیب؛ علاوه بر اینها، سبزهای را هم که از دو هفته قبل تهیه کردهاند، در کنار آن قرار میدهند. یک کاسه پر آب هم در گوشهای میگذارند و روی آب چند ساقه سبزه و یک عدد نارنج میاندازند.
مقداری آجیل و شیرینی هم در دو بشقاب جداگانه میریزند و با یک پیاله ماست و یک بشقاب سبزیپلو و ماهی در کنار سفره قرار میدهند.
آب علامت روشنایی و سبزه علامت خرمی و شمع و چراغ علامت طول عمر است. ماهی را هم، چون رزق حلال میدانند، بر سر سفره میگذارند تا در تمام سال رزق و روزی حلال نصیبشان بشود.
عسل برای شیرین کامی و تندرستی اهل خانه و نان و سکه هم برای جلب نعمت و برکت است.
عدهای چند لحظه قبل از تحویل سال قدری «آب جوجه خروس» یا شیر میخورند، زیرا معتقدند که به هنگام تحویل در شکم هرکس آب جوجهخروس باشد، پوست بدنش در تمام سال لطیف و درخشان میشود.
اگر شیر باشد، پوست بدنش سفید و نرم خواهد شد. علاوه بر آن اگر شخص مزاج گرم داشته باشد، آب جوجهخروس «بخارات جگر او را دفع و گرمی مزاجش را رفع» خواهد کرد.
وقتی لحظه تحویل فرا رسید، اعضای خانواده دور سفره مینشینند و هر یک، یک سکه یا چنددانه برنج در مشت میگیرند یا کله جوجهخروس در جیب میگذارند. اندکی قبل از تحویل، سرِ مرغ و دل و جگر و سنگدان و گردن او را میپزند و در موقع تحویل به مرد خانه میدهند تا بخورد و ثروتمند شود. همین که سال تحویل شد، به هم «مبارکباد» میگویند و سر و روی یکدیگر را میبوسند.
دعای تحویل سال را برای دفع آفات و بلاها میخوانند. انگشتری که دارای نگین فیروزه یا نگین «شرف شمس» باشد به انگشت میکنند.
عده دیگر عسل به دهان میگذارند تا در طی سال هم اعتدال مزاج پیدا کنند و هم اخلاق خوش و شیرین داشته باشند؛ یا آنکه مقداری تباشیر قلم ساییده در عرق بید میریزند و میخورند و میگویند: «الهی همانطور که سال کهنه نو شد، مزاج من هم عوض شود!» و عقیده دارند که به این طریق اگر مزاجشان گرم باشد، سرد و اگر سرد باشد، گرم خواهد شد.
خراسانیها عقیده دارند که اگر کسی در موقع تحویل سال سنجد بخورد، تا آخر سال گزنده او را نخواهد گزید و اگر سیر بخورد رطوبت و سردیش نخواهد کرد. سمنو هم، چون نذر حضرت زهراست، باید اندکی خورد تا از آسیب بیماریها محفوظ ماند؛ قدری آب هم باید نوشید و سپس در آینه نگاه کرد تا قلب و چشم، همیشه روشن باشد.
شب آخر سال کهنه، سبزی پلو و ماهی و کوکو میخورند و چنانکه قبلا گفته شد، از آن قدری در سر سفره هفتسین میگذارند، ولی عقیده دارند که نباید نام (کوکو) را بر زبان جاری ساخت، بلکه باید از کلمه «کوکو» حذر کنند و بگویند: «قدری هست هست به من بده». هر کس کلمه کوکو را بر زبان بیاورد، تا آخر سال «سردرگم» یا کلافه میشود، یعنی همیشه در پی «چیزهای گم شده» خواهد گشت.
اتاق یا خانه را هم نباید جارو کرد و الا مورچه زیاد خواهد شد.
شب اول سال نو رشتهپلو میخورند و روز شنبه اول سال هم آش رشته میپزند تا در تمام مدت سال کارشان رشته بگیرد.
از ماهی و کوکویی هم که از شب آخر سال کهنه مانده و به اصطلاح «سال رویش گشته است»، قدری میخورند، زیرا چنانکه قبلا گفته شد، عقیده دارند که ماهی از دریا گرفته میشود و رزق و روزی حلال است و خیر و برکت میآورد و باید آن را از سال قبل نگهداشت و خورد تا روزی و نعمت انسان فراوان و حلال شود. «کوکو» را هم باید خورد تا در سال نو از «کوکو» گفتن راحت شد.
روز اول عید معمولا «بزرگ خانواده» یا «بزرگ محل» در خانه مینشیند و همه به دیدن او میروند و نوروز را به او تبریک میگویند و دستش را میبوسند. او هم متناسب با مقام و موقعیت و استطاعت خود به دیدارکنندگان عیدی میدهد. همه به جان او دعا میکنند و او هم متقابلا برای همه توفیق و نیکبختی و سلامت آرزو میکند.
بسیاری از خراسانیها کودکان خود را در ایام عید ختنه میکنند و جشن نوروزی را با جشن ختنهسوران توأم میسازند. دیگر آنکه شب جمعه اول سال به نزدیکترین بقعه یا امامزاده محل خود میروند و ضمن گردش و هواخوری، بقاع مزبور را زیارت و کسب فیض میکنند.
روز سیزدهم فروردین در نظر مردم خراسان روز نحسی است و همه عقیده دارند که در این روز باید از خانه خارج شد و در دشت و دمن، میان سبزهها و در کنار لالههای صحرایی به تفریح پرداخت؛ به همین جهت از یکیدو روز قبل از سیزده، تهیه مقدمات این روز نحس را میبینند و بامداد روز سیزدهم سر به صحرا میگذارند و به عیش و طرب میپردازند.
به دنبال یکدیگر میدوند، تاب میخورند، میرقصند، آواز میخوانند، بذلهگویی میکنند، قهقهه میزنند، شادمانی میکنند و خلاصه از کوچکترین لحظات و دقایق عمر خود بهره نشاط میگیرند.
در این روز، آوازهخوانها و نوازندگان محلی با تار و دنبک و کمانچه معرکه میگیرند. لوطیها خرس و میمون و عنتر به رقص در میآورند. جوانان کشتی میگیرند و اسبدوانی میکنند.
دختران دم بخت برای گشودن بخت خود و پیدا کردن شوهر رو به قبله مینشینند و سبزه گره میزنند و میگویند: «سیزده به در چارده به تو، سال دگه خانه شو، هاکوت کوتو! هاکوت کوتو!» و سپس مقداری شیرینی در پای سبزهای که گره زدهاند، میریزند و از آنجا دور میشوند.
در روز سیزدهم مردم عموما ناهار را در صحرا صرف میکنند و آنچه از آجیل و شیرینی ایام عید باقی مانده است، در آن روز به مصرف میرسانند.
* این گزارش سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ در شماره ۲۷۹ شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.